دلنوشته


دلنوشته های تنهایی من

 

بغض تنهایی ام شکست ....
امشب بغض تنهایی من دوباره می شکند ...
 چشمانم بس که باریده دیگر حتی تحمل نور مهتاب را ندارد ...
آخ که چقدر تنهایم ...
دل بیچاره ام بس که سنگ صبورم بوده خرد شده
 و انگشتانم بس که برایت نوشته خسته شده است ...
رو به روی آینه نشسته ام آیا این منم ؟
 شکسته .... پیرتنها....
تو با من چه کردی ؟
 شاید این آخرین زمزمه های دلتنگی ام باشد
و دیگر هیچ نخواهم گفت ....
اما منتظرم
 انتظار دیدن دوباره ی تو برای من زندگی دوباره ای است ...
پس برگرد ... عاشقانه برگرد
...برای همیشه برگرد

هيچ کس ويرانيم را حس نکرد...

وسعت تنهائيم را حس نکرد...

در ميان خنده هاي تلخ من...

گريه پنهانيم را حس نکرد...

در هجوم لحظه هاي بي کسي...

درد بي کس ماندنم را حس نکرد...

آن که با آغاز من مانوس بود...

لحظه پايانيم را حس نکرد
 

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:

چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟

چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟

اما افسوس که هیچ کس نبود ...

همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ...

آری با تو هستم ...!

با تویی که از کنارم گذشتی...

و حتی یک بار هم نپرسیدی،

چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!

خوانده بودم که بی عشق زندگی معنا ندارد.خوانده بودم که

 بی عشق وجود آدمی مفهومی ندارد.خوانده بودم که تا

عشق نباشد محبت و صفا و صداقت هرگز میانمان حکم فرما

نمی شود و خیلی های دیگر که از عشق خوانده بودم که

واقعیت نداشت . شنیده بودم اگر در راه عشق دل نهی یار

سر می نهد که افسوس این چنین نیست . چقدر غریب

مانده ایم میان باورهایی که خودمان آنها را به وجود آورده ایم.

عشق یک باور است که سر چشمه اش را تنهایی و غم

بوجود می آورد. کاش تیری از آسمان می آمد و سینه ی

عشق را می شکافت تا چهره ی واقعیش را نشان دهد .

زیر بار عشق خمیده شدم و شنیدم صدای شکستن حرمت

دلم را و مردنش را احساس کردم با تمام وجودم.حس کردم

که این تن خسته دیگر تحمل ندارد و این ظاهر اوست که با

هر سازی کوک می شود و می رقصد. عشق بازیچه ی

دست کسانی شده که از هیچ دنیا فهمی ندارند و فقط

سرگردان میان تهی خویش بنام عشق می گردند. من

سینه ام را شکافتم تا بدون هیچ حاشیه ای عشقم را هدیه

کنم و در تاریکی های درونم روزنه ای از نور باز کردم و

عشق را خورشید تابنده  تاریکی ها کردم ولی افسوس که

سایه ی تاریکی آنقدر سنگین بود که خورشید را در میان

خودش گرفت و برای همیشه محو کرد و مرا در عین بودن

به نبودن مبدل کرد . هستم اما نیستم . بیدارم اما خوابم و

زنده ام اما برای آن مرده .آری نگاه حقیرانه اطرافیان از

سکوت عشق سنگین تر است آنقدر که من هم باور می کنم

عشق کلمه ای خیالیست که من و ما برای او بازیچه ای

بیشتر نیستیم. همه چیز را در مورد عشق شنیده بودم

 جز اینکه عشق حقیرانه ترین رابطه میان بشر است برای

دوست داشتن و بودن در کنار هم .من روزی سفر می کنم و

نمی گویند فلانی عاشق واقعی بود آنها مرا مجنون

 می پندارند نه عاشق.

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و
به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی‌ ، حس کنی هنوزم دوسش داری

چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش
همه وجودت له شده ....

چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی....

چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک
گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری .......

چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب
بگی : گل من باغچه نو مبارک

روزگار همچنان می گذرد تازیانه اش را بر اندامم هنوز احساس میکنم
 
سنگینی بارش شانه هایم را خرد کرده
 
هر ثانیه صدای شکسته شدن استخوان هایم را می شنوم
 
سکوت میکنم و دم نمی آورم شاید رازیست در این زندگی که من قادر به درک آن نیستم
 
امید هایم از پس هم یک به یک به تلی از خاکستر تبدیل می شوند
 
باز دل سوخته من به دنبال روزنه ایست برای امید دوباره
 
هر روز با این آرزو بر می خیزم و هر شب آرزوی سوخته ام را در دلم دفن می کنم
 
وای از آن روز می ترسم
 
می ترسم از آن روز که در قبرستان دلم جایی برای دفن خاکستر آرزوهایم نباشد
 
نمی دانم دیگر آن روز چه باید کرد ؟؟؟؟؟
 

کاش بودي تادلم تنها نبود
تا اسير غصه ي فردا نبود
کاش بودي تا براي قلب من
زندگي اينگونه بي معنا نبود
کاش بودي تا لبان سرد من
قصه گوي غصه ي فردا نبود
کاش بودي تا نگاه خسته ام
بي خبر از موج و از دريا نبود
کاش بودي تا دو دست عاشقم
غافل از لمس گل مينا نبود
کاش بودي تا زمستان دلم
اين چنين پرسوز و پرمعنا نبود
کاش بودي تا فقط باور کني
بعد تو اين زندگي زيبا نبود
.
.
کاش
.
.
کاش اي تنها اميد زندگي

ميتوانستم فراموشت کنم

يا شبي چون آتش سوزان دل

در لهيب سينه خاموشت کنم
كاش احساس نياز ديدنت
از وجودم چون وجودت دور بود
در دلم اتش نميزد ان نگاه
كاش ان شب چشمهايم كور بود

کاش آن شب در گلستان خيال

اي گل زيبا نميچيدم تو را

تا بسوزم در خيال آرزو

کاش هرگزنميديدم تو را
 
وقتی تو خودت گیر می کنی
وقتی همه چیز برات میشه یه سوال !
وقتی توی تکرار صحنه ها اسیر میشی
وقتی اونقدر خسته میشی که حتی از فکر کردن به فکر کردن هم بیزار میشی
وقتی کسی نیست که بفهمه چی میگی
وقتی مطمئنی ! اونی که امروز می آد فردا میره ..
وقتی مجبوری خودتم گول بزنی
وقتی حتی شهامت خیلی چیزها رو نداری !!!
وقتی می دونی هیچ کس و هیچ چیز خودش نیست
وقتی می دونی همه چی دروغه
وقتی می دونی که نباید به هیچ قول و قراری ! اعتماد کنی
وقتی می فهمی که نباید می فهمیدی ..
وقتی روزگار یادت میده که باید سوخت و ساخت
وقتی می خندی به اینکه کارت از گریه گذشته
وقتی قراره هیچ چی جای خودش نباشه
وقتی منتظر یه اتفاقی و اون اتفاق هیچ وقت نمی افته ..
وقتی نباید اونی باشی که هستی
وقتی بهت می فهمونن دوست داشتن یه معاملست !
وقتی تو رو بخاطر صداقتت محکوم می کنن
وقتی خوشحال میشن که غرورت بشکنه
وقتی حرفاتو فقط دیوار می فهمه ! ...
وقتی................................
میشی مثه من

گفته بودی سهراب....!
(بهترین چیز رسیدن به نگاهی است که از حادثه ی عشق تر است)
ولی از خستگی عشق چه میدانستی؟
شوکرانش را آیا هرگز به تو قطره قطره نوشاندنش کس؟
شده یک بار به جز گرمی عشق به غم سردی آن هم برسی؟
سردی عشق چیز ویرانگر بی احساسی است
در همه زندگی ات داشتی لحظه ی بی توصیفی؟
سهراب عشق جز چهره گل، آب، درخت
چهره ی دیگری هم دارد
عشق سنگی است که زیبایی را در نگاهم چه حقیرانه شکست
سهراب.....! عشق را گرچه من تجربه اش کردم و شربتش را نوشیدم
گر تو هم تجربه اش میکردی شاید چنین میگفتی:
(بدترین درد رسیدن به نگاهی است که در سردی عشق رنگ خود باخته است)



نظرات شما عزیزان:

فائزه
ساعت11:11---1 خرداد 1392
سلام وب قشنگی داری.شعرات عالی بود.مخصوصاشعری که درباره عشق بی معناگذاشته بودی.

فائزه
ساعت21:51---30 ارديبهشت 1392
حرفات عین حقیقت دنیابود.موفق باشی.

noor
ساعت13:11---8 فروردين 1391
سلام من لینکتون کردم شما هم وبلاگه منو به اسم بزرگترین وبلاگ سریال های ترکی لینک کن.موفق باشی.
http://www.serialeturki.persianblog.ir


sara
ساعت0:03---8 فروردين 1391
سلام.مرسی که به وبم سر زدین.وب شما از من قشنگتره.منو با عنوانwelcome و با آدرس www.pinkrose.loxblog.com لینک کنید

حمزه امینی راستابی،،، راستاب بختیاری
ساعت19:06---6 فروردين 1391
سلام..مم.نون که لینکم کردی امیدوارم رفاقتمون همیشه پایدار بمونه

مهسا20
ساعت14:54---6 فروردين 1391
واقعا عالي بود همينجوري ادامه بده موفق باشي!

مهسا20
ساعت14:53---6 فروردين 1391
واقعا عالي بود همينجوري ادامه بده موفق باشي!

حمزه امینی راستابی،،، راستاب بختیاری
ساعت13:53---6 فروردين 1391
سلام رفیق، لینکت کردم در ضمن هم وبلاگت قشنگ بود هم مطالبت، در ضمن من اتوماتیک رو وبلاگت لینک نشدم خودت لینکم کن

میثم
ساعت11:03---6 فروردين 1391
چه قدر حرف است و من فقط سکوت می کنم

آمدنت را سکوت کردم ،
داشتنت را سکوت کردم ،

... رفتنت را سکوت کردم ،
انتظار بازگشتت را هم ...

حالا نوبت توست...
باید در سکوت به تماشا بنشینی

سوختنم را

سلام دوست من شما هم واقعا وبلاگ قشنگی دارین من شما رو لینک کردم شما هم منو لینک کنین یا دتون نره...مرسی
www.yeki-yedooneh.loxblog.com


پارسا- پسران بیگناه
ساعت19:57---5 فروردين 1391
سلام دوست خوبم
مبارک باشه وبلاگ قشنگی دارین
باعث افتخاره که وبلاگی رو لینک میکنم که پرچمدار نیاکان و سرورم کوروش و دیگر بزرگانمون هست!
خیلی لذت بردم که از آرش نامدار حرفی آورده بودید و در رثای کوروش کبیر منقبت ذکر کردید!
با افتخار لینکتون میکنم!
ضمنا راضی باشید از مطالبتون در جعبه ی مطالبم استفاده کردم
ضمنا خوشحال میشم اگر کلوبی هستید باهم آشناتر بشیم


عاشق تنها
ساعت12:10---5 فروردين 1391
سلام ممنون که بهم سر زدی منم با افتخار لینکت کردم تو هم منو با عنوان حسرت دوری لینکم کن
بازم بهم سر بزن


همه چیز همه جا
ساعت10:19---5 فروردين 1391
ممنون که از وب من بازدید کردید
وب خیلی عالی دارین من شما رو لینک کردم


nazanin
ساعت22:46---4 فروردين 1391
نخست باید آداب همرهی دانست

طریق یاری و راه موافقت آموخت

بسا کس اند از این مردم آری گوی

که دل به وسوسه راه دیگری دارند

بسا کس اند ز مردم که در شمار نیند

بسا کس اند که جای موافقان رهند که خود نه جای هماهنگیست و نه همرهی

بدی سبب نخست باید آداب همرهی دانست


...
ساعت18:48---28 اسفند 1390
___0♥0♥_____♥0♥0,*-:¦:-*
_0♥0000♥___♥0000♥0,*-:¦:-*
0♥0000000♥000000♥0,*-:¦:-*
0♥00000000000000♥0,*-:¦:-*
_0♥000000000000♥0,*-:¦:-*
___0♥00000000♥0,*-:¦:-*
_____0♥000♥0,*-:¦:-*
_______0♥0,*-:¦:-*
_____0,*-:¦:-*وبلاگت خیلی خوشکله
____*-:¦:-*_____0♥0♥____♥0♥0
__*-:¦:-*____0♥0000♥___♥000♥0
_*-:¦:-*____0♥0000000♥000000♥0
_*-:¦:-*____0♥00000000000000♥0
__*-:¦:-*____0♥000000000000♥0
____*-:¦:-*____0♥00000000♥0
______*-:¦:-*_____0♥000♥0
_________*-:¦:-*____0♥0
______________,*-:¦:-*
_______________,*-:¦:-*
به وبلاگ منم سر بزن . فعلا بای


تنها
ساعت0:19---28 اسفند 1390
قحطی عشق می آید!!!





هفت نه ،هفتصد سال در قلبم ذخیره و پنهانت می کنم،





بگو کنعانیان منتظر نباشند،





تقسیم شدنی نیستی!





حتی اگر یعقوب بیاید...!





فروینا
ساعت12:07---26 اسفند 1390
سلامممممممممممممم
آپم.....


sahar
ساعت14:39---24 اسفند 1390
زمان هايي در زندگي وجود دارد
که آدم
فقط دوست دارد
بداند . . .
چرا ؟


تنهای تنها
ساعت10:32---23 اسفند 1390
سلام.ممنون که به وبم سر زدی.


اگه سفارشی داشتی بهم خبر بده.

یا علی
علی تنها




بنر> کد قالب، جاوا اسکریپت و غیره


mehraban
ساعت15:31---15 اسفند 1390
اشتباه نکن…!!
بيشتر از آنکه دلم تنگ باشد براي تو……
براي آن مني که تو را نميشناخت…
تنگ است…!!



bahar love.ly
ساعت18:22---14 اسفند 1390
سلااااااااااااااااااااام.وب زیبایی داریبه منم سر بزن.موفق باشی

فروینا
ساعت20:16---8 اسفند 1390
سلاممممممممممممممممم
مرسی به خاطر پیام بسیییییییییییییییییییییار زیبات و....
ممنون که بهم سرزدی
آپت عالی بود


قاصدک
ساعت0:52---8 اسفند 1390
سلام دوست عزیز.با مطالب جدید آپ هستیم.منتظرتون هستیم.دوست عزیز یه خواهش دیگه:اگه میشه برا حمایت از وبلاگ روی تبلیغات بالای صفحه کلیک کنید.ممنون.یادداشت های پراکنده

تنها
ساعت0:12---8 اسفند 1390
کاش می دانستی، من سکوتم حرف است،
حرف هایم حرف است،
خنده هایم، خنده هایم حرف است.
کاش می دانستی،
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم.
کاش می دانستی، کاش می فهمیدی،
کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند،
یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند.
من کمی زودتر از خیلی دیر،
مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد.
تو نترس، سایه ها بوی مرا سوی مشام تو نخواهند آورد.
کاش می دانستی،
چه غریبانه به دنبال دلم خواهی گشت،
در زمانی که برای غربتت سینه دلسوزی نیست.
تازه خواهی فهمید، مثل من عاشق مغرور شب افروزی نیست...


تنها
ساعت14:52---7 اسفند 1390
دلتنگی......حاضر!

غم........حاضر!

درد.......حاضر!

دوری.....حاضر!

عشق.........؟

بلندتر می خوانم......عشق...؟

باز هم نیامده
غیبتهایش از حد مجازش دیریست که گذشته

اخراجش می کنم!!!!

با آنکه نمی شود اما زندگی را ادامه می دهم...!..


قاصدک
ساعت12:39---6 اسفند 1390
سلام.وبلاگتون واقعا قشنگه،خیلی خوشم اومد.نمیدونم وبلاگ من به قشنگی مال شما باشه یا نه اما خوشحال میشم بیاین و نظرتون رو بگین.منتظرتون هستم.یادداشت های پراکنده

yalda
ساعت9:31---6 اسفند 1390
نگاه سردم را،
به چشم های پر از عشق قاب نقاشی،
که مانده بر دیوار،
دوباره میدوزم
در انتظاری سخت،
اسیر دیو سکوت،
نه با زبان که با تمام وجود،
و از نهایت بی انتهای تنهایی،
وجود پاک تورا من به خویش میخوانم....!


mehraban
ساعت9:20---6 اسفند 1390

همه آدمها با هم برابرند اما پولدارها محترم‌ترند.

همه آدمها با هم برابرند اما دخترها پر طرفدارترند.

همه آدمها با هم برابرند اما بچه‌ها واجب‌ترند.

همه آدمها با هم برابرند اما خانم‌ها مقدم‌ترند.

همه آدمها با هم برابرند اما سياه‌ها بدبخت‌ترند، سفيدها برترند و.....

البته تبعيضی در بين نيست.

در کل همه آدمها با هم مساوی هستند و بعضی‌ها

مساوی‌ترند....


mehraban
ساعت15:46---27 بهمن 1390
حقیقت انسان به آن چه اظهارمیکند نیست
بلکه حقیقت او نهفته در آن چیزی است که از اظهار آن عاجز است
بنابراین اگر خواستی او را بشناسی
نه به گفته هایش بلکه به ناگفته هایش گوش فرابسپار.....

آپم.....


mehraban
ساعت15:15---23 بهمن 1390
دل قوی دار
به زودی باران
این پاره خطهای موازی خیس
اندوه چسبیده به پنجره را
خواهد شست .....

آپم.....



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







Power By: LoxBlog.Com